خاطره غدیر...

یک شنبه 28 شهريور 1395
11:32
فدایی زینب(سلام الله علیه)

 

اینک پیامبر

در بازگشت از سفر خانه خداست...

در پهنه ی غدیر، در زیر شعله های فروزان آفتاب

انبوه حاجیان که فزونتر ز صد هزار، در پهنه ی وسیع غدیر ایستاده اند

از آسمان به گوش محمد (ص) ندا رسید

یا ایها الرسول...یا ایها الرسول...

اسلام را چه خوب بیان کرده ای به خلق، اما هنوز رهبر ملت پس از رسول تعیین نگشته است.

ارکان استوار رسالت تمام نیست.

رکن بزرگ مذهب امت امامت است.

اینک پیامبر، در بازگشت از سفر خانه ی خدا

در اولین دقایق آن حجة الوداع، مأمور گشت تا برساند بگوش خلق

والاترین عمیقترین نکته را ز دین

فرمان رسید، تا که به مردم نشان دهد

لایقترین، شجاع ترین فرد مسلمین

پیغمبر از حجاز شتر منبری ساخت، در آن فضای باز

دست علی گرفت و به بالای سر رساند

آن رهبری که اوست فقط مظهر خدا، آن کس که چشمه های فضیلت در او روان

آنکس که در زمین، در دوره ی زمان، شایسته تر از او نبود مرد در جهان...

                                                                                             "جواد محدثی"

                                                                             بقیه متن در ادامه مطلب...                                                                                  


ولادت امام هادی (ع)

شنبه 27 شهريور 1395
15:13
فدایی زینب(سلام الله علیه)

 

امام هادی(ع) می فرماید:

نارضایتی پدر و مادر، کم توانی را به دنبال دارد و آدمی را به ذلت می کشاند.

مسندالامام الهادی،ص303 


انتظار

پنج شنبه 25 شهريور 1395
23:17
فدایی زینب(سلام الله علیه)

یکی از مهمترین وظایف منتظران در دوران غیبت که در روایات اسلامی به عنوان

یک عبادت از آن یاد شده است، "انتظار" است.

منتظر، همانند کسی است که در شبی طولانی، خسته از ظلمت و تیرگی،

چشم به افق دوخته و طلوع خورشید را آرزو می کند.

و همچون کسی است که در حین بالا رفتن از کوهی، پایش لغزیده،

دست به سنگی می گیرد و کمک دهنده ای را فریاد می کند.

منتظر همانند کسی است که در کنار بستر بیماری عزیز نشسته، و چشم انتظار طبیبی درد آشناست

و ورود او را لحظه شماری می کند که طبیبش از راه رسد و او و همچنین بیمار او را از غم و اندوه نجات و خلاصی بخشد.

احادیث زیادی درباره انتظار وارد شده است که از باب نمونه به یک مورد اشاره می نماییم:

رسول خدا (ص) می فرماید:

"اِنتِظارُ الفَرَجِ بِالصَّبرِ عِبادَةُ"

یعنی: صبورانه در انتظار فرج بودن عبادت است

 


الهی تو را می خوانم...

جمعه 19 شهريور 1395
17:7
فدایی زینب(سلام الله علیه)


 

الهی! عرفهام، با حسین علیهالسلام از عرفات کوچ کرد و رحل اقامت در کربلا گزید؛

پس تو را می خوانم به زبانی که امامم حسین علیه السلام در روز عرفه و در روز ودایش با سرزمین خواند.

الهی تو را می خوانم، با اشهایی که به ترنم آخرین نوای آسمانی مولایم حسین علیه السلام در روز عرفه،

بر صورت شرمسارم روان شده است.

الهی! تو نوری؛ آشکار تر از آنی که به مدد آثار خلقتت، شناخته شوی.

تو نوری و روشن تر از آنی که در پناه سایه در آیی.

خدای من! چه وقت از دیده ام نهان شدی تا برای اثبات بودن تو،دست به دامن برهان و استدلال ببرم؟

بار الهی! چنان خود را به من بنما که بی واسطه و با شهود قلب، شیفته جمال نورانی تو شوم.


خسته نشدی؟؟؟

چهار شنبه 17 شهريور 1395
21:44
فدایی زینب(سلام الله علیه)

 

خواهرم !

شما خسته نشدی از جلوه نمایی تن در بازار اسیران هوی و هوس ؟!

خسته نشدی از حقارت و ضلالت . . ؟!

خسته نشدی از خون کردن دل مهدی فاطمه ؟!

خسته نشدی از عهد شکنی های پیاپی ات با خداوند . . .

مرگت که رسید ؛

جسمی که سالها مایه ی فخر فروشی و جذب نگاه های هرزه بوده رهایت میکند . . .

آنوقت تو هستی و کوهی از گناه !

تو هستی نگاه های تحقیر آمیز . .

تو هستی و نگاه های اهل بیت و شهداء

کمی به خودت بیا….


با یاد کربلا...

چهار شنبه 17 شهريور 1395
13:17
فدایی زینب(سلام الله علیه)

شهادت امام محمد باقر...

بین نماز، ‌وقت دعا گریه می‌کنى
با هر بهانه در همه جا گریه می‌کنى
در التهاب آه خودت آب می‌شوى
می‌سوزی و بدون صدا گریه می‌کنى

هر چند زهر، قلب تو را پاره‌پاره کرد
اما به یاد کرب و بلا گریه می‌کنى
اصلاً خود تو کرب و بلای مجسمى
وقتی برای خون خدا گریه می‌کنى
آب خوش از گلوی تو پایین نمی‌رود
با ناله‌ های واعطشا گریه می‌کنى
با یاد روزهای اسارت چه می‌کشى
هر شب بدون چون و چرا گریه می‌کنى
هم‌پای نیزه‌ها همه جا گریه‌کرده‌اى
هم با تمام مرثیه‌ها گریه می‌کنى
دیگر بس است چشم ترت درد می‌کند
از بس که غرق اشک عزا، گریه می‌کنى


عشق قیمت نداره

سه شنبه 16 شهريور 1395
20:25
فدایی زینب(سلام الله علیه)

نامرده اونی که میگه مدافعان حرم هر روز شش میلیون پول میگیرن.

کاری نداره اونی که دو تا بچه داره بیاد 100 میلیون بگیره بره بجنگه.بیاد... یکی بیاد بگه 100 میلیون به من

بدین دوتا بچه هامو ول کنم برم بجنگم.

قیمتش چنده؟

قیمت اینکه بچتو بغل کنی بعد دیگه نباشی قیمتش چنده؟

بگین قیمتش چنده دختر دوساله بیاد ببه مامانش بگه مامان بابام کجاس؟

نامرده کسی که میگه مدافعان حرم بلند میشن میان جنگ واسه پول.

روزی دو میلیون.! هر کی می خواد بیاد بگیره بره بجنگه.

قیمتش چنده؟

به خدا عشق قیمت نداره...

 


قیمت این لحظه چند؟

سه شنبه 16 شهريور 1395
19:53
فدایی زینب(سلام الله علیه)

بعضی ها می گویند که مدافعان حرم برای پول می روند؟

تو بگو قیمت این لحظه چند؟

 


ازدواج گره گشای مشکلات.

شنبه 13 شهريور 1395
15:26
فدایی زینب(سلام الله علیه)

ازدواج گره گشای مشکلات

 

جوانی از انصار نزد پیامبر(ص) آمد و از فقر و نداری خود به رسول خدا(ص) شِکوه کرد.

پیامبر(ص) فرمود: "تَزَوَّج؛ ازدواج کن"

جوان با خود گفت: "اگر مشکلم حل نشود، خجالت می کشم که بار دیگر نیز پیامبر بازگردم"

مردی از انصار که گویا گفت و گوی پیامبر(ص) را با آن جوان شنیده بود، خود را به جوان رساند

و گفت: "من دختر خوش سیمایی دارم که اگر بخواهی، می توانم او را به عقد تو درآورم"

جوان که پس از شنیدن راهنمایی پیامبر(ص) آماده ازدواج شده بود، این پیشنهاد را پذیرفت

و دختر آن مرد را به همسری برگزید.

مدتی بعد، به برکت ازدواج، وضع مالی جوان بهبود یافت و خدای مهربان به زندگی وی رونق بخشید

و از مشکلات او، گره گشایی کرد.

روزی جوان نزد پیامبر آمد و ماجرای خود را برای آن حضرت تعریف کرد.

رسول خدا(ص) رو به دیگر جوانان کرد و فرمود "یا مَعشَرَ الشَّبابِ! عَلَیکُم بِالباهِ؛ ای گروه جوانان! بر شما باد

ازدواج."

                                                                                                                            برگرفته از کتاب "حکایت نامه پیامبر"


سالروز ازدواج امام علی و حضرت فاطمه مبارک.

شنبه 13 شهريور 1395
15:11
فدایی زینب(سلام الله علیه)

 

جهان برای شکوفا شدن مهیا بود
و این قشنگ ترین اتفاق دنیا بود
که دست فاطمه در درست های مولا بود
به اعتقاد من اصلا غدیر اینجا بود
 
پدر به فاطمه رو کرد ، اینچنین فرمود
دلیل خلقت لاهوت ازدواج تو بود
 
قرار شد که شما بی قرار هم باشید
جهان دچار شما شد دچار هم باشید
تمام عمر دمادم کنار هم باشید
و در مصاف خطر ذوالفقار هم باشید
 
دعای من همه این بوده تا به هم برسید
که خلق گشته زمین تا شما به هم برسید
 
نفس نفس همه جا عاشقانه همدم هم
خدا نکرده اگر زخم بود مرهم هم
صفا و مروه و رکن و مقام و زمزم هم
چرا که قبله ی من هم علیست فاطمه هم
 
و رو به اهل مدینه چنین سفارش کرد
نوشته ام که سفارش نه بلکه خواهش کرد
 
همیشه نام علی را امام بگذارید
به خانواده ی من احترام بگذارید
برای فاطمه سنگ تمام بگذارید
و روی زخم دلش التیام بگذارید
 
جهان بدون علی رنگ و بو نخواهد داشت
بدون فاطمه هم آبرو نخواهد داشت

    بقیه در ادامه مطلب...                         

"حمیدرضا برقعی"


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد
به وبلاگ من خوش آمدید
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به آرامش بهاری است. || طراح قالب avazak.ir