ازدواج گره گشای مشکلات.
ازدواج گره گشای مشکلات
جوانی از انصار نزد پیامبر(ص) آمد و از فقر و نداری خود به رسول خدا(ص) شِکوه کرد.
پیامبر(ص) فرمود: "تَزَوَّج؛ ازدواج کن"
جوان با خود گفت: "اگر مشکلم حل نشود، خجالت می کشم که بار دیگر نیز پیامبر بازگردم"
مردی از انصار که گویا گفت و گوی پیامبر(ص) را با آن جوان شنیده بود، خود را به جوان رساند
و گفت: "من دختر خوش سیمایی دارم که اگر بخواهی، می توانم او را به عقد تو درآورم"
جوان که پس از شنیدن راهنمایی پیامبر(ص) آماده ازدواج شده بود، این پیشنهاد را پذیرفت
و دختر آن مرد را به همسری برگزید.
مدتی بعد، به برکت ازدواج، وضع مالی جوان بهبود یافت و خدای مهربان به زندگی وی رونق بخشید
و از مشکلات او، گره گشایی کرد.
روزی جوان نزد پیامبر آمد و ماجرای خود را برای آن حضرت تعریف کرد.
رسول خدا(ص) رو به دیگر جوانان کرد و فرمود "یا مَعشَرَ الشَّبابِ! عَلَیکُم بِالباهِ؛ ای گروه جوانان! بر شما باد
ازدواج."
برگرفته از کتاب "حکایت نامه پیامبر"
نظرات شما عزیزان:
.gif)
پاسخ:ممنون